••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

حکمت نهج البلاغه

 وَ سُئِلَ عَنِ التَّوْحِيدِ وَ الْعَدْلِ فَقَالَ ع- التَّوْحِيدُ أَلَّا تَتَوَهَّمَهُ وَ الْعَدْلُ أَلَّا تَتَّهِمَهُ

و درود خدا بر او، فرمود: (از امام نسبت به توحيد و عدل پرسيدند فرمود) توحيد آن است که خدا را در وهم نياری، و عدل آن است که او را متّهم نسازی.
 
(اعتقادی) 


 



و قال ع: لَا خَيْرَ فِي الصَّمْتِ عَنِ الْحُكْمِ كَمَا أَنَّهُ لَا خَيْرَ فِي الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ

و درود خدا بر او، فرمود: در آنجا که بايد سخن گفت، خاموشی سودی ندارد، و آنجا که بايد خاموش ماند سخن گفتن خيری نخواهد داشت.
(علمی، اجتماعی) 

 

 

 

+ نوشته شده در سه شنبه 28 مرداد 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اجتماعی,پند علمی,اعتقادی,توحید,عدل,وهم,متهم,سخن گفتن,خاموشی, ساعت 14:39 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع: الْإِيمَانُ أَنْ تُؤْثِرَ الصِّدْقَ حَيْثُ يَضُرُّكَ- عَلَى الْكَذِبِ حَيْثُ يَنْفَعُكَ- وَ أَلَّا يَكُونَ فِي حَدِيثِكَ فَضْلٌ عَنْ عَمَلِكَ- وَ أَنْ تَتَّقِيَ اللَّهَ فِي حَدِيثِ غَيْرِكَ

 و درود خدا بر او، فرمود: نشانه ايمان آن است که راست بگويی، آنگاه که تو را زيان رساند، و دروغ نگويی که تو را سود رساند و آن که بيش از مقدار عمل سخن نگويی، و چون از ديگران سخن گويی از خدا بترسی.
 
(اخلاق اجتماعی)





وَ قَالَ ع: يَغْلِبُ الْمِقْدَارُ عَلَى التَّقْدِيرِ حَتَّى تَكُونَ الْآفَةُ فِي التَّدْبِيرِ قال الرضي و قد مضى هذا المعنى فيما تقدم- برواية تخالف هذه الألفاظ
 

و درود خدا بر او، فرمود: تقدير الهی چنان بر محاسبات ما چيره شود که تدبير، سبب آفت زدگی باشد. 
می‌گويم: «مفهوم اين حکمت در حکمت 16 با عبارت ديگری نقل شد»)
(اعتقادی) 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع تَكَلَّمُوا تُعْرَفُوا فَإِنَّ الْمَرْءَ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ

 و درود خدا بر او، فرمود: سخن بگوييد تا شناخته شويد، زيرا که انسان در زير زبان خود پنهان است.
 
(علمی، اجتماعی)
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع خُذْ مِنَ الدُّنْيَا مَا أَتَاكَ- وَ تَوَلَّ عَمَّا تَوَلَّى عَنْكَ- فَإِنْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ فَأَجْمِلْ فِي الطَّلَبِ

 

 و درود خدا بر او، فرمود: از دنيا آن مقدار که به تو می‌رسد، بردار، و از آنچه پشت کند، روی گردان، و اگر نتوانی، در جستجوی دنيا نيکو تلاش کن. (و از خداوند اندازه آن در نگذر).
(اخلاقی، اعتقادی)

 

 

 

 

+ نوشته شده در چهار شنبه 31 ارديبهشت 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند علمی,اعتقادی,اجتماعی,سخن گفتن,زبان,دنیا,, ساعت 15:25 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ بَلْ لَا تَقُلْ كُلَّ مَا تَعْلَمُ- فَإِنَّ اللَّهَ فَرَضَ عَلَى جَوَارِحِكَ كُلِّهَا- فَرَائِضَ يَحْتَجُّ بِهَا عَلَيْكَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ

و درود خدا بر او، فرمود: آنچه نمی‌دانی مگو، بلکه همه آنچه را که می‌دانی نيز مگو، زيرا خداوند بزرگ بر اعضاء بدنت چيزهايی را واجب کرده که از آنها در روز قيامت بر تو حجّت آورد.
 
(اخلاقی، تربيتی) 
 
 
 
 


وَ قَالَ ع احْذَرْ أَنْ يَرَاكَ اللَّهُ عِنْدَ مَعْصِيَتِهِ- وَ يَفْقِدَكَ عِنْدَ طَاعَتِهِ- فَتَكُونَ مِنَ الْخَاسِرِينَ- وَ إِذَا قَوِيتَ فَاقْوَ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ- وَ إِذَا ضَعُفْتَ فَاضْعُفْ عَنْ مَعْصِيَةِ اللَّهِ

 

 و درود خدا بر او، فرمود: بترس که خداوند تو را به هنگام گناهان بنگرد، و در طاعت خويش نيابد، آن گاه از زيانکاری، هر گاه نيرومند شدی توانت را در طاعت پروردگار به کار گير، و هر گاه ناتوان گشتی، ناتوانی را در نافرمانی خدا قرار ده.
(اخلاقی، تربيتی)

 

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع: كَانَ لِي فِيمَا مَضَى أَخٌ فِي اللَّهِ- وَ كَانَ يُعْظِمُهُ فِي عَيْنِي صِغَرُ الدُّنْيَا فِي عَيْنِهِ- وَ كَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ- فَلَا يَشْتَهِي مَا لَا يَجِدُ وَ لَا يُكْثِرُ إِذَا وَجَدَ- وَ كَانَ أَكْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً- فَإِنْ قَالَ بَذَّ الْقَائِلِينَ وَ نَقَعَ غَلِيلَ السَّائِلِينَ- وَ كَانَ ضَعِيفاً مُسْتَضْعَفاً- فَإِنْ جَاءَ الْجِدُّ فَهُوَ لَيْثُ غَابٍ وَ صِلُّ وَادٍ- لَا يُدْلِي بِحُجَّةٍ حَتَّى يَأْتِيَ قَاضِياً- وَ كَانَ لَا يَلُومُ أَحَداً- عَلَى مَا يَجِدُ الْعُذْرَ فِي مِثْلِهِ حَتَّى يَسْمَعَ اعْتِذَارَهُ- وَ كَانَ لَا يَشْكُو وَجَعاً إِلَّا عِنْدَ بُرْئِهِ- وَ كَانَ يَقُولُ مَا يَفْعَلُ وَ لَا يَقُولُ مَا لَا يَفْعَلُ- وَ كَانَ إِذَا غُلِبَ عَلَى الْكَلَامِ لَمْ يُغْلَبْ عَلَى السُّكُوتِ- وَ كَانَ عَلَى مَا يَسْمَعُ أَحْرَصَ مِنْهُ عَلَى أَنْ يَتَكَلَّمَ- وَ كَانَ إِذَا بَدَهَهُ أَمْرَانِ- يَنْظُرُ أَيُّهُمَا أَقْرَبُ إِلَى الْهَوَى- فَيُخَالِفُهُ فَعَلَيْكُمْ بِهَذِهِ الْخَلَائِقِ فَالْزَمُوهَا وَ تَنَافَسُوا فِيهَا- فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِيعُوهَا-

فَاعْلَمُوا أَنَّ أَخْذَ الْقَلِيلِ خَيْرٌ مِنْ تَرْكِ الْكَثِيرِ


 و درود خدا بر او، فرمود: در گذشته برادری دينی داشتم که در چشم من بزرگ مقدار بود چون دنيای حرام در چشم او بی‌ارزش می‌نمود، و از شکم بارگی دور بود، پس آنچه را نمی‌يافت آرزو نمی‌کرد، و آنچه را می‌يافت زياده روی نداشت. در بيشتر عمرش ساکت بود، امّا گاهی که لب به سخن می‌گشود بر ديگر سخنوران برتری داشت، و تشنگی پرسش کنندگان را فرو می‌نشاند. به ظاهر ناتوان و مستضعف می‌نمود، امّا در برخورد جدّی چونان شير پيشه می‌خروشيد، يا چون مار بيابانی به حرکت در می‌آمد. تا پيش قاضی نمی‌رفت دليلی مطرح نمی‌کرد، و کسی را که عذری داشت سرزنش نمی‌کرد، تا آن که عذر او را می‌شنيد، از درد شکوه نمی‌کرد، مگر پس از تندرستی و بهبودی، آنچه عمل می‌کرد می‌گفت، و بدانچه عمل نمی‌کرد چيزی نمی‌گفت، اگر در سخن گفتن بر او پيشی می‌گرفتند در سکوت مغلوب نمی‌گرديد.
و بر شنيدن بيشتر از سخن گفتن حريص بود. اگر بر سر دو راهی دو کار قرار می‌گرفت، می‌انديشيد که کدام يک با خواسته نفس نزديک‌تر است با آن مخالفت می‌کرد، پس بر شما باد روی آوردن به اينگونه از ارزش‌های اخلاقی، و با يکديگر در کسب آنها رقابت کنيد، و اگر نتوانستيد،
بدانيد که به دست آوردن برخی از آن ارزش‌های اخلاقی بهتر از رها کردن همه است.
(اخلاقی، اجتماعی، تربيتی)

 

 

+ نوشته شده در یک شنبه 10 فروردين 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند اجتماعی,تربیتی,شکم بارگی,آرزو,سخن گفتن,سکوت,قاضی,درد,شکوه,شنیدن,حرص,نفس, ساعت 14:23 توسط آزاده یاسینی


معجزه در قرآن

*با سخت ترين سوگندهايشان به خدا سوگند خوردند که اگر معجزه دلخواهشان براي آنان آيد، قطعاً به آن ايمان مي آورند، بگو: معجزات فقط در اختيار خداست، و شما چه مي دانيد حقيقت اين است که اگر آن معجزه هم بيايد، ايمان نمي آورند.و دل ها و ديدگانشان را وارونه و دگرگون کرديم، همان گونه که نخستين بار به آيات قرآن ايمان نياوردند، آنان را در طغيانشان رها مي کنيم تا پيوسته سرگردان باشند.

*پس موسي عصايش را انداخت، پس به ناگاه اژدهايي آشکار شد.و دستش را از گريبانش بيرون کشيد که ناگاه دست براي بينندگان سپيد و درخشان گشت.
*حضرت عيسي و با مردم در گهواره  و در ميان سالي سخن مي گويد و از شايستگان است.
*و ادعايشان كه ما مسيح عيسى بن مريم پيامبر خدا را كشته‏ايم و حال آنكه نه او را كشتند و نه بر دار كردند، بلكه  بر آنان مشتبه شد، و كسانى كه در اين امر اختلاف كردند از آن در شك ‏اند و به آن علم ندارند، فقط پيروى از حدس و گمان مى‏كنند و او را به يقين نكشته ‏اند. بلکه خدا او را به سوي خود بالا برد؛ و خدا همواره تواناي شکست ناپذير و حکيم است.
*و ما قبل از تو رسولاني فرستاديم و براي آنها همسران و فرزنداني قرار داديم، و هيچ رسولي نمي‏توانست معجزه اي بياورد، مگر به فرمان خدا، هر زماني كتابي دارد .
*و هيچ چيز، ما را از فرستادن معجزات باز نداشت جز اينکه پيشينيان، آن معجزات را تکذيب کردند . و به قوم ثمود ناقه داديم که معجزه اي روشن بود، ولي به آن ستم کردند و ما معجزات را جز براي هشدار دادن به مردم نمي فرستيم.
*پس مريم به نوزاد[حضرت عيسي] اشاره کرد گفتند: چگونه با کودکي که در گهواره است، سخن بگوييم؟! نوزادگفت: بي ترديد من بنده خدايم، به من کتاب عطا کرده و مرا پيامبر قرار داده است.و هر جا که باشم بسيار بابرکت و سودمندم قرار داده، و مرا تا زنده ام به نماز و زکات سفارش کرده است.و مرا نسبت به مادرم نيکوکار گردانيده و گردنکش و تيره بختم قرار نداده است.و سلام بر من روزي که زاده شدم، و روزي که مي ميرم، و روزي که زنده برانگيخته مي شوم.
*و اي موسي، اينک بازگو تا چه به دست راست داري؟گفت: اين عصاي من است، بر آن تکيه مي زنم، و با آن برگ درختان را براي گوسفندانم فرو مي ريزم و مرا در آن نيازهاي ديگري هم هست.خدا فرمود: اي موسي! آن را بيفکن.پس آن را افکند، ناگهان ماري عظيم شد که به سرعت مي شتافت.خدا فرمود: آن را بگير و مترس که بي درنگ آن را به کيفيت اولش باز مي گردانيم.و دستت را در گريبانت کن تا بدون هيچ عيبي سفيد و درخشان بيرون آيد، معجزه اي ديگر است.
*و اوست که دو دريا را به هم آميخت، اين خوش طعم و گوارا، و اين شور و تلخ است، وميان آن دو مانع و حايل و سدّي نفوذناپذير واستوار قرار داد 
*پس [موسي] عصايش را انداخت و ناگهان اژدهايي حقيقي نمايان شد،و دست خود را در گريبان فرو برد و بيرون آورد در برابر بينندگان سفيد و روشن بود.
*پس به موسي وحي کرديم که عصايت را به اين دريا بزن. پس از هم شکافت و هر پاره اش چون کوهي بزرگ بود.
*و آن گروه ديگر را به دريا نزديک کرديم،و موسي و هر که با او بود، همه را نجات داديم.
*آن گاه آن گروه ديگر را غرق کرديم.
*دو دريا مساوي نيستند، اين يکي شيرين و از بين برنده تشنگي و نوشيدنش گوارا و آن يکي شور و تلخ است؛ و از هر يک گوشتي تازه مي خوريد و زينتي که آن را مي پوشيد، استخراج مي کنيد. و کشتي ها را در آن مي بيني که آب را مي شکافند و مي روند تا شما از فضل او بجوييد و باشد که سپاس گزاري کنيد.
*دو درياي را روان ساخت در حالي که همواره باهم تلاقي و برخورد دارند؛
*ميان آن دو حايلي است که به هم تجاوز نمي کنند
*پس کداميک از نعمت هاي پروردگارتان را انکار مي کنيد؟
*از آن دو دريا لؤلؤ و مرجان بيرون مي آيد.
*پس کداميک از نعمت هاي پروردگارتان را انکار مي کنيد؟
*و براي او است كشتيهاي ساخته شده‏ اي كه در دريا به حركت درمي آيند كه همچون كوهي هستند!
*پس کداميک از نعمت هاي پروردگارتان را انکار مي کنيد؟
+ نوشته شده در یک شنبه 25 شهريور 1397برچسب:قرآن,معجزه,یدبیضا,دست درخشان,موسی,عصا,اژدها,گهواره,سخن گفتن,عیسی,عروج,به سوی خدا,ناقه,قوم ثمود,صالح,دریا,تلخ و شیرین, ساعت 9:54 توسط آزاده یاسینی